گزند رسانیدنگَزَند رِسانیدَن آسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندنآسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندن تصویر گزند رسانیدن فرهنگ فارسی عمید
گزند رسانیدن ((~. رَ دَ)) صدمه زدن، گزند رساندنصدمه زدن، گزند رساندن تصویر گزند رسانیدن فرهنگ فارسی معین